سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسی دانش که به گمراهیت می انجامد . [امام علی علیه السلام]

جهت اطلاع از تنظیمات و ویــــرایش این قالب اینجا را کلیک کنید.

.:: کلیک کنید ::.
سلفچگان
نویسنده :
تاریخ : 93/2/6:: 12:47 عصر
سلفچگان

سلفچگان یکی از شهرهای استان قم است که در بخش سلفچگان شهرستان قم واقع شده‌است.

سلفچگان در سال 1387 در سفر رئیس جمهور وقت، محمود احمدی نژاد به قم و همچنین پیگیری‌های"ناظمی اردکانی" استاندار وقت قم و نمایندگان مجلس به شهر تبدیل و بعنوان شهر سلفچگان شناخته شد. این شهر با داشتن 4000 نفر جمعیت، مرکز بخش سلفچگان می‌باشد.



 

این شهر دارای اهمیت ارتباطی بسیار زیادی است. به طوریکه راه آهن سراسری شمال-جنوب و راه آهن تهران-شرق کشور از این شهر می‌گذرند.


همچنین آزاد راه‌های تهران_ساوه_اصفهان و تهران _اراک همگی از درون این شهر عبور می‌کنند.




کلمات کلیدی :

نماز جمعه این هفته شهر سلفچگان با امات امام جمعه شهر حضرت حجت الاسلام و المسلمین "میرقیصری" اقامه شد.

خلاصه خطبه اول

از خدای متعال برای امت اسلام و تک تک شما نمازگزاران عزیز عزت و سعادت مسئلت می دارم.

اوصیکم و نفسی عبادالله به تقوالله


خودم را و شما نمازگزاران عزیز را به رعایت تقوا سفارش می کنم به واسطه تقوا است که انسان از ظلمات رهایی پیدا کرده و به نورانیت هدایت می شود.

قرآن می فرماید مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. معنی این مطلب این است که اگر ما خدارا با اطاعت یاد کنیم خداوند مارا با هدایت یاد خواهد کرد.

از دنیا فقط دنیا طلبی و نفسانیت نصیب انسان می شود. و تنها با مجاهدت در راه خداوند است که  درهای بسته به روی انسان باز خواهد شد.

اگر خداوند را با شکرگزاری یاد کنیم  خداوند با فراوانی نعمت  مارا یاد خواهد کرد.

امنیت، بزرگترین نعمت خداوند است. شما سوریه و عراق و افغانستان را ببینید. وخدا  را به خاطر وجود امنیت شکر کنید و سوءاستفاده نکنید. و به خاطر این امنیت در راه پیشرفت اسلام قدم بردارید.

اگر خداوند را با دعا یاد کنید، خدا هم شما را با استجابت یاد خواهد کرد. وقتی دعا می کنیم اگر به مصلحتت باشد  دعا مستجاب می شود و اگر مصلحتتان نباشد  خداوند آن دعا را ذخیره ای برای قیامتت قرار می دهد. اگر برای قیامت ذخیره قرار ندهد حسناتت را اضافه می نماید. علاوه براین گناهت هم بخشیده می شود.

خدایا به حق محمد و ال محمد مارا از بهترین بندگانت و تحت ولایت خودت قرار بده.

خلاصه خطبه دوم

اوصیکم و نفسی عباداله به تقوا الله

خودم را و شما نمازگزاران عزیز را به رعایت تقوا سفارش می کنم.

حفظ وحدت از مصادیق رعایت تقوا است اینکه تاکید شده با جماعت نماز بخوانید به خاطر حفظ وحدت بوده است.

هرباری که خطری متوجه مسلمانان شد از همین مساجد برای مقابله با حملات دشمن مردم بسیج شدند.

رئیس جمهور آمریکا ایران را باز هم به حمله نظامی تهدید کرده است. مغز رئیس جمهور آمریکا مغز الکلی است و این مسائل را نمی فهمند. عربده های دشمن تاثیری بر روی اراده مردم ندارند. ایران که آل سعود یا بحرین نیست که با این عربده ها خودش را ببازد. بله این کشورها مثل موش از آمریکا می ترسند.

اول انقلاب رئیس جمهور وحتی در هیئت دولت، نفوذی های آمریکا وجود داشتند. آن موقع کاری نتوانستند بکنند. شما ببینید چند روز گذشته رئیس جمهور آمریکا  مخفیانه رفته افغانستان و از پایگاه نظامی پیام داده که رئیس جمهور افغانستان به دیدنش بره اما رئیس جمهور کشوری مثل افغانستان محلش نگذاشته و به دیدارش نرفته است. مردم افغانستان به آمریکا اعتناء نمی کند . این در حقیقت مشت محکمی به دهان آمریکا است .  این نشان می دهد نفوذ آمریکا در منطقه بسیار کم شده است.

 شما ببینید هر موقع منافع آمریکا و متحدانش در منطقه به خطر می افتد از سلاح حقوق بشر استفاده می کنند. اما هیچ وقت آمریکا و  متحدانش این تروریست ها و جنایاتشان را محکوم نمی کنند چرا؟


این همه شیعه در بحرین کشته می شود اما حقوق بشرمحکوم نمی کند. با این کارها در دنیا دارن رسوا می شوند برخورد دوگانه را مردم می بینند و می فهمند.

به "سید حسن نصرالله" گفتند چگونه نیروهای حزب الله را جمع می کنید گفته بود از این مجالس دعا. بنابراین این مجالس را کم اهمیت ندانید.

برای حل مشکل آبرسانی به شهر سلفچگان بنده با استاندار صحبت کردم ایشان گفتند فعلا بودجه نداریم و این مسئله بودجه کلان می خواهد. شورای محترم شهر اگر در این مورد بخواهد با شرکت ها و کارخانجات صنعتی مستقر در شهر رایزنی بکند ماحمایت می کنیم. بلکه ان شاءالله مردم محترم شهر از آب شیرین بهره مند بشوند

مسئولین شهر پیگیر زمین مصلی هم باشند تا مصلای جدید در مرکز شهر ساخته بشود.

خدایا به حق محمد و آل محمد قسمت می دهیم ما را از شکر گزاران نعمتت قرار بده در فرج آقا امان زمان تعجیل بفرما. همه علماء و مراجع و مقام معظم رهبری و همه نماز گزاران عزیر سلامتی و طول عمر عنایت بفرما.

 

 

 



کلمات کلیدی :

گذری بر نعمت بعثت
نویسنده :
تاریخ : 93/3/5:: 6:23 عصر

 

گذری بر نعمت بعثت

اگر بخواهیم بعثت پیامبر و نقشی را که وجود مبارک پیامبر اعظم در جهان هستی ایفاء کرده اند را بهتر بشناسیم، شناختی اجمالی از اوضاع اعراب قبل اسلام ضرورتی غیر قابل اجتناب است.

بحث درباره دوران جاهلیت و مسایل مختلف مربوط به آن، از مباحثى است که براى شناخت اسلام و عظمت پیامبر، بسیار لازم است. دانشمندان و موّرخان اسلام، سعى کردند که تمام مسائل مربوط به آن دوران را جمع آورى کنند.

در مورد اعتقادات خرافى آنها، سخن بسیار است. بت پرستى، بر تمام جامعه آنها حاکم بود، اعم از بت هایى که همه قبایل به آن احترام مى گذاشتند و در خانه کعبه نصب شده بود و بت هاى قبیلگى و بت هاى خانوادگى، بت هایى که به اشکال مختلف ساخته بودند و بت هایى که بدون شکل بودند و مثلا قطعه سنگى، آن را تشکیل مى داد.


فرشتگان را، دختران خدا مى پنداشتند، در حالى که خودشان از دختر شدیداً متنفّر بودند.

قیامت را انکار مى کردند و بسیارى از آنها، براى انجام هر کار مهمّى، با بت ها، مشورت مى کردند.

طریق مشورت آنها با بت ها، این بود که چوبه هاى تیرى را که روى آنها «افعلْ» و «لاتفعل» نوشته بودند، زبان بت مى انگاشتند و آنها را در کیسه اى ریخته، به هم مى زدند و یکى را بیرون مى آوردند و آن را، به عنوان فرمان بت، واجب العمل مى پنداشتند.

اعتقادات آنها به خرافاتى مانند، غول هاى بیابانى و پرنده هاى شوم و مبارک و امور دیگرى از این قبیل، سایه شومى بر افکار آنها افکنده بود.

در محور دوم، یعنى وضع دردناک اقتصادى آنها، همین بس که نه تنها دختران، بلکه پسران را که سرمایه زندگى آنها محسوب مى شد، از ترس فقر، به زیر  خاک مى کردند. درآمد بسیارى از آنها، از طریق غارتگرى و چپاول اموال دیگران و غافله ها بود.

 پاهاى برهنه اندام نیمه عریان بسیارى از آنان، از فقر اقتصادى حاکم بر آنها حکایت مى کرد و اگر یکى از آنها صاحب لباس ساده اى مى شد، افتخار مى کرد که لباسى دارد که هم تابستانه است و هم بهاره و هم زمستانه!

در مورد وضع عاطفى آنها همین بس که آنها بر هیچ کس و هیچ چیز رحم نمى کردند و به گفته ابن خلدون، به خاطر طبیعت توّحشى اى که داشتند، آن چنان تمایل به غارتگرى و فساد داشتند که هر چیزى را که به دستشان مى افتاد، غارت مى کردند و از این کار خود لذّت مى بردند آنها، رزق خود را در سایه نیزه هایشان مى دانستند و حدّ و مرزى براى غارت اموال قائل نبودند.


نقل مى کنند یکى از آنها از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) توصیف بهشت و نعمت هاى بهشتى را شنید. پرسید آیا در آنجا جنگ و خونریزى وجود دارد و هنگامى که جواب منفى شنید، گفت: «اِذَنْ لاخَیْرَ فیها; بنابراین فایده اى ندارد.

در بعضى از تواریخ آمده است که در میان اعراب جاهلى، یک هزار و هفتصد جنگ رخ داد که بعضى از آنها یکصد سال یا بیشتر ادامه داشت و نسل هاى متعددى آمدند و رفتند و آتش جنگ همچنان زبانه مى کشید. و چه بسا این جنگ هاى طولانى، به بهانه هاى واهى و بى ارزش رخ مى داد.

عرب جاهلى، معتقد بود که خون را جز خون نمى شوید، بلکه گاهى بابت یک موضوع کوچکى چندین برابر انتقام مى گرفتند.

در بعضى از تواریخ آمده است که مردى به نام شَنْفَرى به خاطر اهانتى که از طرف فردى که از قبیله موسوم به "سلامان"، به او شد، با خود عهد کرد که یکصد نفر را از آنان به قتل برساند. نود و نه نفر را کشت و فرار کرد و همچنان در فکر نفر صدم بود که از دنیا رفت. تصادفاً، جمجمه او به فردى از همان قبیله اصابت کرد و او را از پاى در آورد. اهل قبیله او گفتند: «او، به عهدش وفا کرد و انتقام خود را گرفت».(1)

ممکن است که بعضى از این داستان ها، مبالغه آمیز باشد، ولى به هر حال، نشان مى دهد که آنها در چنان شرایطى زندگى مى کردند که این گونه داستان ها، متناسب حالشان بود.

در بُعد مفاسد اجتماعى نیز وضع بسیار اسفناکى داشتند. زندگى آنها آمیخته با شراب بود تا آنجا که لفظ «تجارت» در عرف آنها در معناى «شراب فروشى» تفسیر مى شد. شجاعت را به معناى آدم کشى، و غیرت و عفت را به معناى پنهان کردن نوزادان دختر در زیر خاک تفسیر مى کردند. آنها، به سه چیز عشق مىورزیدند: زن و شراب و جنگ.

آنها معتقد بودند که باید دوستان و هم پیمانان خود را یارى کنند، خواه حق بگویند یا باطل

قمار، در میان آنها، چنان گسترش یافته بود که گاه، زنانِ خود را در قمار مى باختند.

زنان آلوده، در میان آنها به قدرى زیاد بود و آشکارا افراد را به سوى خود دعوت مى کردند که گروهى از آنها، بر در خانه خود، پرچمى نصب مى کردند تا مردان هوسباز را به سوى خود بکشانند. اینها را، ذوات الاعلام (زنان صاحب پرچم) مى نامیدند.

و از این گونه مفاسد، در میان آنها، بسیار بود که ذکر همه آنها به طول مى انجامد.


آرى، عرب جاهلى، چنین بود و خداوند به برکت اسلام، آنها را نجات داد. نه تنها از خرافات و بت پرستى و عقاید منحط رهایى یافتند، بلکه وضع اجتماعى و اقتصادى و عاطفى آنها نیز دگرگون شد و از این انسان هاى نیمه وحشى، افرادى ساخته شد که نمونه اتمّ انسانیت بودند، همانند ابوذرها و مقدادها و عمارها و بلال ها.

 



کلمات کلیدی :

نمازجمعه شهر سلفچگان
نویسنده :
تاریخ : 93/3/3:: 12:3 عصر

 

نماز جمعه این هفته شهر سلفچگان با امامت حجت الاسلام گلدوست برگزار شد.


خلاصه خطبه اول:


خودم را و شما نمازگزاران بزرگوار را به رعایت تقوای الهی سفارش می کنم امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید:

لَو اَنَّ السَّماواتِ و َالارضَ کانَتا عَلى عَبدٍ رَتقا ثُمَّ اتَّقَى اللّه  لَجَعَلَ اللّه  لَهُ مِنها مَخرَجا وَرَزَقَهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ؛ 

اگر آسمان ها و زمین راه را بر بنده اى ببندند و او تقواى الهى پیشه کند، خداوند حتما راه گشایشى براى او فراهم خواهد کرد و از جایى که گمان ندارد روزى اش خواهد داد.

از آیات و روایات چنین دریافت مى‏گردد که لحظات مرگ و جان‏کندن، لحظه‏ هاى سخت و هراس‏انگیز و دردناکى است، که مال ثروت و فرزند و همسر به داد ما نخواهد رسید. فقط و فقط اعمال ما هست که در قبر و قیامت به درد ما خواهد خورد. پس باید با رعایت تقوای الهی خودمان را برای چنین روزی آماده کنیم.

اما در هفته آینده مناسبت هایی را در پیش رو داریم که به برخی اشاره می کنم.


سالروز سپردن علم به دستان علی علیه السلام در روز خیبر

شنبه آینده سالروز سپردن علم به دستان امیرالمومنین علی علیه السلام در روز خیبر است.

در تاریخ آمده که روز اول نبرد بین مسلمانان و یهودیان خیبر علم به دست خلیفه اول مسلمین سپرده می شود واو در روز اول شکست سختی از یهودیان خیبر خورده و مایوسانه بر می گردد. این شکست باعث تضعیف روحیه لشگریان اسلام می شود.

روز دوم نبرد علم به دست خلیفه دوم مسلمین سپرده می شود و او هدایت و فرماندهی لشگریان اسلام را در این نبرد به عهده می گیرد اما او نیز در این جنگ شکست خورده و برمی گردد.

دو بار شکست پی یاپی باعث تضعیف روحیه مسلمین شده و آنها روحیه لازم را برای نبرد با یهودیان از دست داده بودند. قراین و شواهد از شکست مسلمین در این نبرد حکایت می کرد.

پیامبر بزرگوار اسلام فرمودند: "من فردا علم را به دست کسی خواهم سپرد که خدا و پیامبرش از او راضی است و او هم از خدا و پیامبرش راضی است."


روز سوم نبرد، پیامبر صل الله علیه و سلم سراغ برادرش علی بن ابیطالب را گرفته و فرمودند: "علی را بین شما نمی بینم او کجاست؟ گفتند یا رسول الله چشم درد شدیدی دارند و در خیمه در بستر بیماری هستند. پیامبر به عیادت علی علیه السلام رفتند، چشمان علی علیه السلام که به پیامبر افتد از بستری بیماری به زحمت بلند شده و به پیشواز پیامبر صل الله علیه و آله آمدند درد چشمانش توان علی را گرفته بود پیامبر فرمود علی چه شده است؟ امام اول مسلمین جواب دادند یا رسول الله چشم درد بسیار شدیدی دارم.

 رسول اکرم آب دهان مبارکشان را به چشمان علی علیه السلام مالیدند. و درد چشمان علی علیه السلام ساکت شد. و علم را به دستان علی علیه السلام سپردند.

روز سوم نبرد، علی علیه السلام علم را در حالی تحویل گرفته اند که لشگر اسلام، دوبار شکست خورده بود و روحیه جنگیدن نداشت .

علاوه بر این یهودیان خیبر پهلوانان بسیار نامی مثل "مرحب خیبری" داشتند. مرحب پهلوانی بود که دو تا کلاه خود آهنین به سر می گذاشت و دو زره به تن می کرد و با دو شمشیر می جنگید و آوزه اش کل جزیره العرب را فرا گرفته بود.

وقتی دروازه خیبر باز می شد و مرحب و برادرانش از قلعه بیرون می آمدند بسیاری با دیدن آنها پا به فرار می گذاشتند .

علی علیه السلام با رشادت و شجاعتی بی نظیر مرحب خیبری و برادرش را به درک واصل کرده و داخل قلعه خیبر شدند. در همین جنگ بود که علی علیه السلام دروازه خیبر را از جا کندند و از آن به عنوان سپر استفاده کردند. رشادت های این امام همام در این نبرد سهمگین، پیروزی را به نفع مسلمان رقم زد. و فردا سالروز همان واقعه مبارک است. اگر شجاعت علی علیه السلام در این نبرد نبود، یقینا سرنوشت جنگ به نفع یهودیان خیبر تمام می شد.

 


وفات ابوطالب

وفات ابوطالب را هفته آینده پیش رو دارم.

نام مبارک آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبدالمطلب و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عائذ است.ابوطالب علیه السلام با عبدالله پدر حضرت محمد صل الله علیه و آله وسلم از یک پدر و مادر بودند.

برخی افراد مغرض به خاطر بغضی که نسبت به علی علیه السلام داشته اند خواسته اند با ایجاد شبهه بگویند که ابوطالب با همه حمایت هایی که از پیامبر اسلام داشته اند اما هرگز ایمان نیاورده اند. این شبهه که مغرضانه و بدون پشتوانه علمی مطرح شده است را خود تاریخ جواب می دهد. مگر می شود فردی همه زندگی اش را در راه دفاع از آرمان هایی برادر زاده ای خرج کند و خودش به راه او ایمان نداشته باشد.

روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد الحرام نشسته بود که مشرکان قریش، شکمبه‌ی شتری را بر سرش ریختند و لباس‌هایش را آلوده کردند.

پیامبر با ناراحتی نزد ابوطالب رفت و ماجرا را بازگفت و پرسید:« عموجان، جایگاه من در میان شما چگونه است؟»

ابوطالب شمشیر به دست گرفت و به حمزه گفت:"شکمبه را بردار." آن گاه همراه پیامبر به سوی مشرکان قریش که به رسول الله اهانت کرده بودند رفت. آنها کنار کعبه نشسته بودند و آثار خشم را در چهره ابوطالب می‌دیدند.

ابوطالب به حمزه گفت:"شکمبه را بر سر و صورت همه بمال. "

حمزه نیز دستور ابوطالب را اجرا کرد. آن گاه ابوطالب به پیامبر گفت:"ای برادرزاده، جایگاه تو در میان ما این است."

ابوطالب آن‌چنان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله حمایت می‌کرد که تا زنده بود، دشمنان پیامبر جرأت نداشتند آشکارا با او دربیفتند، یا به او توهین کنند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

وقتی ابوطالب از دنیا رفت، جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت:" ای محمد، از مکه بیرون برو که دیگر یاوری در آنجا نداری."

در برخی روایات هم به ایمان ابوطالب اشاره شده است.

من جمله در روایتی آمده است که

فردی نزد اما امام باقر علیه السلام آمده و گفت: "یابن رسول الله مردم می گویند ابوطالب در آتش خواهد بود.چون هرگز ایمان نیاورده است. امام بسیار نارحت شده و پاسخ دادند اگر ایمان ابوطالب را در یک کفه ترازو و ایمان این مردم را در کفه دیگر ترازو قرار بدهند ایمان ابوطالب بر ایمان این مردم می چربد.

و در ادامه فرمودند مگر نشنیده اید که جدمان علی علیه السلام در زمان حیاتشان به دوستدارانشان می فرمودند از طرف عبدالله پدر پیامبر و ابوطالب پدر من حج نیابتی انجام دهید. اگر ابوطالب ایمان نیاورده بود حج نیابتی به چه دردش می خورد.

خطبه دوم

رعایت تقوا برکات بسیار زیادی دارد در حدیثی پیامبر بزرگوار اسلام می فرمایند: "هر کس که می خواهد روزی اش زیاد بشه و عمرش طولانی بشه تقوای الهی را رعایت کند."

شهادت امام کاظم علیه السلام

وقتی امام کاظم علیه السلام به امامت رسیدند فرقه های نوظهوری در جامعه به وجود آمده بود. اسماعیلیه و فطحیه و ..متاسفانه عده ای از مردم گمراه شده و ازاین فرقه ها پیروی می کردند. غافل از اینکه امام معصوم باید نشانه هایی داشته باشد.

 اما از کجا میشه فهمید که امام بعدی کیست. شناخت امام از چه راه هایی ممکن است. یکی از راههای شناخت امام نصب و معرفی توسط امام قبلی است.

 همانگونه که امام علی را پیامبر در واقعه غدیر به مردم معرفی کردند که امام بعد از من علی علیه السلام است. امام علی هم امام حسن و هکذا به همین منوال معرفی امام بعدی توسط امام قبلی صورت می گرفت. امام صادق علیه السلام هم در زمان حیات مبارکشان امام موسی بن جعفر را به عنوان خلیفه و امام بعد از خودشان نصب کردند.

راه دیگر شناخت اما این است که هر سوالی از او بپرسی جواب بگوید. اگر سوالی پرسیدی و امام نتوانست جواب بگوید، او نمی تواند امام باشد.

 نوشته اند فردی از خراسان برای دیدن امام کاظم علیه السلام رفتند. وقتی وارد شدند شروع به تکلم با زبان عربی کردند. اما امام علیه السلام با او به زبان فارسی سخن گفتند. مرد خراسانی تعجب کرده و گفت مگر شما فارسی هم بلد هستیدو امام جواب دادند اگر من فارسی بلد نباشم چه برتری نسبت به تو دارم امام به همه زبانهای دنیا تسلط کامل دارند.


معجزه ای از امام کاظم علیه السلام را در اینجا مناسب است بگویم.

مومنین عزیز همه امامان ما اهتمام فراوانی در رسیدگی به فقراء داشتند. این بزرگواران توصیه های فراوانی در مورد رسیدگی به فقراءداشتند.


علی بن مغیره می گوید:

همراه امام موسی کاظم علیه السلام در منی می‌رفتیم که با زنی روبه‌رو شدیم که که فرزندان کوچکش به دورش حلقه زده بودند و همگی سخت می‌گریستند.

امام فرمود:"چرا گریه می‌کنید؟"

زن که امام را نمی شناخت گفت:" تنها سرمایه من و این فرزندان یتیمم گاوی بود که از شیرش زندگی را می‌گذراندیم. اینک گاو مُرده و ما درمانده شده‌ایم."

امام فرمود:« آیا دوست داری آن گاو را زنده سازم؟"

گفت:"آری، آری!"

امام به گوشه ای رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان گرفت و دعا نمود. آنگاه کنار گاو مرده آمد و ضربه ای به پهلوی گاو زد. ناگهان گاو زنده شد و از جا بلند شد.

زن با دیدن این صحنه فریاد زد:« بیایید که قسم به خدای کعبه، او عیسی بن مریم است!"

مردم ازدحام کردند و به تماشای گاو و سخنان زن مشغول شدند و امام خود را در بین مردم گم نمود و به راه خود ادامه داد.

در هفته آینده شهادت چنین امام همامی را در پیش رو داریم امیدواریم دوستداران آن حضرت به نحو احسن مجالس بزرگداشت و سوگواری برای آن حضرت در سطح شهر برگزار نمایند.


سوم خرداد

صدام ملعون با نام گذاری جنگ هشت ساله به "قادسیه" تلاش می کرد همه اعراب را علیه ایران بسیج کند و متاسفانه در این امر هم تا حدودی موفق شد. اما چرا صدام نام این جنگ را قادسیه نامید.

جنگی بین ایرانیان و اعراب در زمان "یزدگردسوم" اتفاق افتاد. که به خاطر عدم حمایت مردم ایران از حکومت زمان به خاطر ظلم و ستم هایی که بهشان می شد. ابرقدرت ایران در مقابل سپاه اسلام شکست خورد. در این جنگ بسیاری از مردم ایران با سپاه اسلام همکاری می کردند. من جمله روش شکست و مقابله با فیل را به سپاهیان اسلام یاد دادند و گفتند تنها راه مقابله با فیل ها این است که خرطوم آنها را بزنید. صدام و متحدانش با نادیده گرفتن امتیاز اسلام در این نبرد سعی کردند به این نبرد بیشتر جنبه ناسیونالیستی بدهند. لذا این نبرد را قادسیه نامید.

صدام حسین با پاره کردن قطع نامه الجزایر به ایران حمله کرد شما می دانید بسیاری از اعراب در این جنگ صدام را یاری می کردند. با حمله ایران علی الرغم رشادت های مردمی،شهر سقوط کرد. اما در عملیات بیت المقدس که در چهار مرحله انجام شد ایران توانست این شهر را آزاد کند. ازادی این شهر برای بسیاری از متخصصان و کارشناسان غربی امری محال به نظر می رسید. کشورهای غربی که آرایش نظامی سپاه ایران را رصد کرده و در اختیار رژیم منحوس صدام قرار می دادند. از چند روز قبل از آغاز عملیات با جنگ روانی تلاش می کردند روحیه ایرانیان را تضعیف کنند. رادیو دولتی انگلیس چند روز قبل از حمله ایران در تحلیلی گفت: "چنانچه ایرانیان در صدد باز پس گرفتن خرمشهر برآیند سخت ترین گردو را برای شکستن برگزیده اند."

بعد از پیروزی غرور آفرین نیروهای ایران و آزادی خرمشهر وزیر امور خارجه آمریکا"اکساندرهیگ" در یک سخنرانی شرم آور پیروزی ایران و باز پس گیری خرمشهر را برای آمریکا نگران کننده دانسته و می گوید: "پیروزی های اخیر ایران در جنگ با عراق برای آمریکا نگران کننده است و منافع غرب خصوصا آمریکا را در منطقه به خطر انداخته است"

پس از پیروزی ایران در عملیات بیت المقدس، اسرائیل بلافاصله به جنوب لبنان حمله کرد. برخی از سیاستمداران آن زمان معتقد بودند که باید نیرو به لبنان اعزام شود و همزمان در دو جبهه ایران بجنگد. اما امام با درایت خاصی که داشتند آن جمله تاریخی را که" راه قدس از کربلا می گذرد"را ایراد فرمودند و این ترفند مکارانه دشمن را نقش برآب کردند.


 



کلمات کلیدی :

ماه با فضیلت رجب
نویسنده :
تاریخ : 93/2/11:: 11:50 صبح

 

رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده ‏اند  : «رجب ماه بزرگ خداست و هیچ ماهی در حرمت و فضیلت‏ به پایه آن نمی ‏رسد و قتال با کافران در این ماه حرام است، آگاه باشید که رجب ماه پروردگار است و شعبان ماه من و ماه رمضان ماه امت من است و اگر کسی در ماه رجب حتی یک روز روزه بدارد خدا را از خود خشنود ساخته و خشم الهی از او دور می‏گردد   .»

 

امام هفتم (علیه السّلام) فرموده ‏اند: رجب نام نهری است در بهشت که از شیر، سفیدتر و از عسل، شیرین‏تر است; هر کس یک روز از آن را روزه بدارد خداوند از آن نهر به او بیاشامد.


 

 

از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که حضرت محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است و رجب را «اصب‏» می‏گویند زیرا که رحمت ‏خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می‏شود پس بسیار بگوئید استغفر الله و اسئله التوبة.

 

در حدیث است که حضرت نوح(علیه السّلام) روز اول این ماه سوار بر کشتی شد و نجات یافت و فرمودند: کسانی که با او هستند روزه بدارند و هر که این روز را روزه بدارد آتش عذاب یک سال از او دور می ‏شود و نیز طبق سخن حضرت صادق(علیه السّلام) خواندن زیارت امام حسین(علیه السّلام) در روز اول این ماه مستحب و تأکید شده است.

 

پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: رجب برای امّت من ماه استغفار است پس در این ماه به محضر پروردگار از گناهان خویش پوزش طلبید که خداوند بخشنده‏ ای مهربان است.

 


 

امام صادق(علیه السّلام) فرمود: روزه بیست و هفتم رجب را از دست مده که آن روزی است که مقام نبوّت به محمّد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) داده شد و ثواب آن برای شما به اندازه ثواب شصت ماه است.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است که: هر کس یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال، از او دور شود و هر کس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

 



کلمات کلیدی :

   1   2      >